سیر تاریخی معنای اجتهاد در تفکر شیعه (بخش سوم)
رضا اکبری
دوره سوم:
این دوره تقریبا در دوره صفویه شکل میگیرد. عصری که مکاتب مختلف فکری در کنار یکدیگر میزیستند و در حال تعامل بودند. ازجملهی این مکاتب و جریانها جریانی فکری-علمی و سپستر اجتماعی بود که به اخباریگری شهره گشت.
بنیانگذار اخباری گری شیخ امین استرآبادی است و اخباریون دیدگاهشان را به فقها پیشین چون شیخ صدوق نسبت میدهند (آصفی،1384، ص 43)
اخباریون به این نام مشهورند زیرا از اخبار (روایات و احادیث اهلبیت علیهم¬السلام) تبعیت میکنند و در مسائل مذهبی بهطور خاص احکام به اخبار رسیده استناد میجویند و اجتهاد را که بر محور عقل، اجماع و کتاب است نادرست میدانند(رعدی، 1386، ص108) اینان معتقد بودند که اجتهاد و تقلید بدعت است و در جواب این پرسش که تکلیف مکلفین چیست پاسخ میدادند که مردم مستقیماً باید به سراغ اخبار و روایات بروند و از اخبار کسب تکلیف کنند (مطهری، 1391، ص 88)
به نظر میرسد دوره¬ی ظهور این جریان عصر صفوی بوده است و احتمالاً اگر پیشازاین عصر هم این مکتب حضور داشته چندان مورد توجه و اثرگذار نبودهاند از همین روست که از اخباریگری در برابر جریان اصولی کمتر ذکری به میان آمده است و تنها در کتاب النقضِ عبدالجلیل رازی قزوینی و کتاب ملل و نحل شهرستانی عناوینی همچون اخباریه، مشبهه، یا سلفیه نامی از اخباریه به میان آمده است (همان، 1386، ص108)
در واقع اخباری¬گری ریشه در این اندیشه دارد که احادیث و روایات اهلبیت علیهمالسلام یکی از منابع اصلی ما در استخراج احکام دینی است. حتی در دوره¬هایی از تاریخ اسلام از اجتهاد که به معنای تفسیر به رأی معنا میشده است منع شده است . آنها در رد اجتهاد به آیات و روایات تفسیر به رأی تمسک میجستند.
این جریان درواقع در عصر صفویه به خاطر آنکه توده¬ی انبوهی از علما را شامل میگردید و نفوذی که یافته بود علمای اصولی را برانگیخت علیه ان مبارزه¬ای نفسگیر را بیاغازند. این جریان که البته درون خود طیفهای متنوعی را در برمیگیرد با این ویژگی تعریف میگردد که اخبار (روایت و حدیث) پیامبر و اهلبیت را بر هر منبع دیگری (قرآن و دیگر منابع اصولی مانند سیره عقلا، سیره متشرعه و اجماع اولویت میبخشد و در قراءت های افراطی اخباری گری تا آنجا به جلو میتازد که هرگونه حجیت منابع یادشده رنگ میبازد.
البته این جریان خود مسامحتا به دو طیف افراطی و معتدل تقسیم میشوند. بنا به برخی از دیدگاهها با غلبه¬ی رویکرد اصولی بر اخباری گری و توأم با آن اوجگیری مدرسه وحید بهبهانی و افول مدرسه یوسف بحرانی انجامید عصر نوینی در مرجعیت شیعه آغاز گردید. این رویداد با ورود بهبهانی به کربلا و مباحثه¬ی او با بحرانی و غلبه¬ی او در بحث با بحرانی به افول اقتدار بحرانی منجر گردید . با افول اخباریگری معنای اجتهاد دوباره تثبیت گردید و اصولیون در فقه اسلامی چیره گشتند. بر این اساس فقها با استفاده از اجتهاد تکلیف مکلفین را در آور مختلف تعیین مینمودند و با ورود به قرن چهاردهم شمسی مجتهدین حتی در جنبش¬های انقلابی و سیاسی با استفاده از اجتهاد نقش بی¬بدیلی بازی میکردند . نمونه¬های فتواهای تارخی علما و مجتهدین بسیار مشهور است مانند جنبش تنباکو و مشروطیت جنبش ملی شدن صنعت نفت و جنبش استقلال عراق و در آخر انقلاب اسلامی ایران و فتوای تاریخی امام در حکم ارتداد سلمان رشدی نشانگر نقش اجتهاد در جهان تشیع دارد.
دوره چهارم:
دوره چهارم یا تحول چهارمی که در تطور معنای اجتهاد پیش آمد عمدتاً در قرن سیزده و چهاردهم هجری شمسی روی میدهد. در این دوره معنای اجتهاد به معنای فرایند استخراج روشمند احکام از منابع و ادله معتبر شرعی تثبیت میگردد و دیگر سخنی از تشکیک در اجتهاد نیست. در این دوره فقها و مجتهدین از قدرت و نفوذ قابل توجهی برخوردار میشوند و بسیاری از حرکتها و جریانهای فکری اجتماعی و فرهنگی و سیاسی متأثر از فتاوا و اجتهاد علمای شیعه است.
این دوره جهان اسلام رخدادهای مهم و سرنوشت سازی را شاهد است. و آن مواجهه¬ی جهان اسلام با مغرب زمین و مدرنیته است. ورود عناصر مدرن در جهان اسلامی مملو از سرخوردگیها پرسشها و دشواریها بوده است. ازجمله حضور نظامی-سیاسی غرب که توأم با تفکر و فرهنگ غربی و هجوم بی¬امان آن به عقاید و ارزشهای اسلامی بوده است. ازجمله عناصری که در ارتباط با علوم سنتی اسلامی و بویزه دانش اصول فقه و فقه و کلام و بهویژه مفهوم اجتهاد درخور توجه است آموز و پرورش و نظام علمآموزی غربی است. ورود دانشگاهها و مدارس و نیز رشته¬های مختلف علمی ازجمله علوم انسانی غربی که ریشه در مسائل و مشکلات انسان غربی داشتند انبوهی از مسائل را برای مسلمان خلق نمود.
دانشآموختگان این مراکز مبانی این علوم را فرامیگرفتند و در پاره¬ای موارد با علوم سنتی اسلامی درمیآمیختند. بهعنوان نمونه نواندیشان دینی/روشنفکران دینی کسانی بودند/هستند که در علوم سنتی مانند فقه اصول کلام فلسفه اسلامی علوم حدیث تفسیر قرآن تخصصیافتهاند و درعینحال درجات علمی را در رشته-های فلسفه غرب جامعهشناسی تاریخ انسانشناسی روانشناسی در مراکز دانشگاهی غرب نیز کسب نمودهاند.
روشنفکران دینی با بهره¬گیری از چنین علومی عمیقاً به مطالعه¬ی میراث و متون اسلامی پرداخته¬اند و گلها دیدگاههایی ارائه نمودهاند که برخلاف جریان سنتی این علوم بوده است. ازجملهی این دیدگاهها که به بحث این مقاله مرتبط است این موضوع است که اجتهاد صحیح تعارضی با مسئله تفسیر به رأی ندارد و اساسا اجتهاد بدون تفسیر به رأی ناممکن است.
بهعنوان نمونه دکتر عبدالکریم سروش با استفاده از هرمنوتیک گادامری در فهم معانی متون معتقد است که تفسیر آموزه¬ها و متون دینی منوط به تجربه¬ها آموخته¬ها سلایق و دنیای ذهنی مفسر است زیرا هر مفسر در فهم خود متأثر از شرایط وجودی/تاریخی و جامعهشناختی خود است که نتیجگان میشود که هر تفسیری تفسیر به رأی و هر اجتهادی اجتهاد به رأی است.
به نظر میرسد در اینجا معنای اجتهاد دگرگونه شده است یعنی اینکه لااقل این تغییر معنا لااقل در یک جریان حاشیه¬ای و غیررسمی رویداده است و پذیرش همین معنا از اجتهاد میتواند نتایجی که از این نوع اجتهاد منجر میشود را هم تعیین کند.
تغییری دیگری که در معنای اجتهاد رویداده است تغییر یا در حقیقت بسط و گسترش قلمرو اجتهاد است. این تغییر که در حقیقت در جهان تشیع حداکثر 30 سال کمتر سابقه دارد متأثر از نیازهای فزایندهای است که پیروزی انقلاب اسلامی و سهم گیری بیشتر شیعیان در امور اجتماعی و سیاسی در کشورهای مختلفی چون لبنان عراق افغانستان بحرین یمن و ... آن را موجب شده است. بارزترین نمونهی آن را میتوان در بحث اسلامی سازی علوم دید که موردحمایت جدی مقام معظم رهبری هم قرارگرفته و فرمان¬های مؤکد و ویژهای را هم دریافت کرده است. بحث اسلامی سازی علوم انسان بهطور مستقیم و آشکار با تغییر در گستره و قلمرو اجتهاد مرتبط است زیرا درگذشته اجتهاد عموماً بر محور استخراج احکام فقهی در خصوص عبادات معاملات احوال شخصیه و قضا صورت میگیرفت درحالیکه اسلامی سازی علم مبتنی بر این ایده است که با استفاده از اجتهاد مجموعه¬ای از علوم مرتبط با انسان را هم از متون دینی استخراج نمود و این همان تغییر و تطور در گستره¬ی معنای اجتهاد است.
فهرست منابع:
قرآن کریم
آصفی، محمدمهدی (1384)، الاجتهاد والتقلید و سلطات و صلاحیاته، قم، موسسه دایره المعارف الفقه الاسلامی، طبقا لمذهب اهل بیت (ع).
استرآبادی، مولی محمد امین (1424)، الفوائد المدنیة: الف، قم، مؤسّسة النشر الاسلامی؛ ب.چاپ سنگی، بیتا، قم، دارالنشر لأهل البیت.
ابن ندیم(1393)، الفهرست، تصحیح: رضا تجدّد، تهران، طبع دوم.
رعدی، علی، «اخباریان و نقش آنان در تاریخ شیعه»، فصلنامه علمی-پژوهشی اندیشه نوین دینی، سال سوم، شماره 8، صص107-131.
شافعی، ابن ادریس(بیتا) ، الرساله، تصحیح: احمد محمد شاکر، بیروت: نشرالمکتبه العلمیه.
جصّاص رازی، ابوبکراحمدبنعلی (1420) ، اصول الجصاص، تحقیق: محمد محمد تامر، بیروت: دارالکتب العلمیه.
خمینی، سید روحالله (1368) ، الرسائل، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
طوسی، ابی جعفر محمدبن حسن (1376) ، العدة فی اصول الفقه، تحقیق: محمدرضا انصاریقمی، قم، انتشارات ستاره.
علامه حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر(1421) ، تهذیب الوصول الی علم الاصول، تحقیق: سید محمدحسین رضوی، لندن: منشورات المؤسسه الامام علی.
عابدی، شاهرودی، علی (1385)، روشها، منابع و ادله در علم اصول، (گفتگو با استاد عابدیشاهرودی)، چاپ شده در جایگاه شناسی علم اصول، به کوشش سیدحمیدرضا حسنی و مهدی علیپور، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
علم الهدی، سید مرتضی، (1376) ، الذریعة الی اصول الشریعة، تصحیح: دکتر گرجی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
غروی تبریزی، میرزاعلی (بیتا) ، التنقیح فی شرح العروه الوثقی اجتهاد و تقلید، تقریرات دروس فقه آیه الله خویی، قم: مؤسسه انصاریان.
محقق حلّی، شیخ نجم الدین (1403)، معارج الاصول، تحقیق: محمدحسین رضوی، قم، مؤسسه آل البیت.
مرتضوی لنگرودی، محمدحسن (1412)، الدرر النضید، قم: مؤسسه انصاریان.
مطهری، مرتضی (1391)، اسلام و نیازهای زمان ج1، قم، انتشارات صدرا.
نقل مطالب با ذکر منبع و عنوان « پژوهشکده بین المللی امام رضا علیه السلام- مشهد مقدس» بلامانع است.