پیشینه نواندیشی دینی در ترکیه به یک معنا ریشه در زمان حضور و فعالیت سید جمالالدین اسدآبادی در آن سرزمین دارد. در فاصله دو دهه پایانی قرن 20 جریان نواندیشی و تجددگرایی دینی در ترکیه هرچند بهطور کامل نابود نگردیده و بیفروغ نمیشود ولیکن به دلایل اجتماعی و بیشتر سیاسی کمفروغ و کم درآیش میشوند. اسلام در ترکیه با صورتها و سیرتهای متنوع نمود داشته و قابلیت دستهبندی را دارد. امروزه زمینه رشد و بالندگی جریان نواندیشی و نوگرایی دینی در ترکیه بیش از پیش نمود دارد.
آیا در جامعهای کثرتگرا که مشخصه آن وجود تنوع و اغلب تعارض در بین اعتقادات دینی است، ممکن است برداشتهای دینی از خوبی و درستی، مبنای مشروعی برای عقاید سیاسی باشد؟ آيا اختلافنظر دینی پایدار با این اعتقاد مسیحیان و بسیاری از دیگر خداباوران سازگار است؟ تمرکز این نوشتار بر چالش معرفتشناختیای است که اختلافنظر دینی به وجود میآورد.
آیا در جامعهای کثرتگرا که مشخصه آن وجود تنوع و اغلب تعارض در بین اعتقادات دینی است، ممکن است برداشتهای دینی از خوبی و درستی، مبنای مشروعی برای عقاید سیاسی باشد؟ آيا اختلافنظر دینی پایدار با این اعتقاد مسیحیان و بسیاری از دیگر خداباوران سازگار است؟ تمرکز این نوشتار بر چالش معرفتشناختیای است که اختلافنظر دینی به وجود میآورد.
در سده های اخیر قلمرو فرهنگی وفکری جهان اسلام شاهد رویش وزایش جریان های فکری متعددی بوده است که می توان آنها را در سه کلان جریان: سنت گرایی، بنیادگرایی ونوگرایی گنجانید.دراین جستار تمایزات سنت گرایی دینی، با بنیادگرایی دینی- اسلامی از گونه ای سلفی گرایانه آن به اختصار بازگو می گردد. دو جریانی که هردو بامدرنیته ناساز می باشند.
در مباحث مرتبط با «دین» و «جامعه» واژههایی چون «فرهنگ»، «تمدن» و «تبلیغ» فراوان مورد استفاده قرار میگیرند؛ اما در بسیاری موارد مقصود گوینده یا نویسنده از این واژهها چندان مشخص نیست. در بررسی مقوله خشم به آموزههای دین نیز باید به این تفاوت عنایتی ویژه داشت. استقصاء همه عوامل تأثیرگذار در خشم از دین تحقیق و درنگی طولانی میطلبد اما با نظر ابتدایی میتوان آنها را تحت این عناوین معرفی نمود:
یکی از مسائلی که متفکران مسلمان در حوزه اخلاق اسلامی بدان پرداختند این بود که چگونه از سعادت به گونه ای حرف بزنند که برای همه در دسترس باشد. فارابی و ابن سینا تلویحاً گفتند که مسیر توده ها به سوی رستگاری از طریق دین و اخلاق است، در حالیکه مسیر فیلسوفان به سوی رستگاری از طریق فلسفه است.
در دو سده اخیر افغانستان شاهد جریانهای فکری متعدد و متنوع میباشد. که یکی از آنها جنبش نواندیشان و یا تجددگرایان بهطور عام و تجددگرایان دینی بهصورت خاص است که در قالب و سیمای افراد، گروهها و سازمانها نمودار شدند.
در قرن دوم هجری و پس از آنکه قلمرو جغرافیایی اسلام گسترده و فراخ گردید طبعا جغرافیای فکری واعتقادی آن نیز شاهد تحول بود وتغییراتی را تجربه نمود. از شمار آن ارتباط و تعامل با تمدن ها و فرهنگ هاي دیگر مثل روم، یونان، مصر، هند، چین و فارس و... را می توان اسم برد که نتیجه آن ...
جاهلیت نخستین دارای مشخصاتی بوده است و بنظر می رسد، عصر کنونی هم با وجود پیشرفت علم و امکانات زندگی مادی، دوباره گرفتار همان مشخصه های شده و جاهلیت مدرن لقب گرفته است. نویسنده در این یادداشت به برخی از عوامل تاثیرگزار بر گسترش جاهلیت مدرن اشاره می کند.
سرگشتگی هویت پدیده¬ای نوظهور است که از محصولات ناخواسته¬ی مدرنیته به شمار می¬آمده است؛ زیرا هیچ فرد انسانی و هیچ جامعه¬ای و اجتماعی سرگشتگی و بی¬هویتی را آرزو نمی¬کند. هر جامعه¬ای تعاریفی برای هویت دارد و هر جامعهای با تکیه بر نهادها، سازمانها و ساختارهای خودش سعی دارد به افراد جامعه-ی خودش هویت ببخشد؛ بنابراین بیهویتی یا سرگردانی هویت از پدیده¬های منتج از مدرنیته و بهویژه مدرنیته¬ی متأخر است.