نومعتزله یکی از تأثیرگذارترین جریانهای معاصر است که فضا و حجم سنگینی از مباحثات در حوزه ی فلسفه ی دین و کلام جدید را به خود اختصاص داده است. این کلانجریانِ عقلبنیادِ اسلامی که خود به جریانات و نحله های فکری متنوعی تقسیم می شود. بنظر می رسد در موضوعاتی همچون میزان عقل گرایی، امکان تعلیق برخی از گزاره های دینی، زمانمندی احکام الهی و میزان تاثیر پذیری از فلسفه غرب با معتزلیان قدیم تفاوت دارند.
نومعتزله یکی از تأثیرگذارترین جریانهای معاصر است که فضا و حجم سنگینی از مباحثات در حوزه ی فلسفه ی دین و کلام جدید را به خود اختصاص داده است. این کلانجریانِ عقلبنیادِ اسلامی که خود به جریانات و نحله های فکری متنوعی تقسیم می شود. با اینحال این جریان در چندین مسئله مانند حدوث قرآن، نقد حدیث، حسن و قبح عقلی، آزادی اراده و پذیرش اصل منزلة بین المنزلتین با معتزلیان اشتراک دارند.
نومعتزله یکی از تأثیرگذارترین جریانهای معاصر است که فضا و حجم سنگینی از مباحثات در حوزه ی فلسفه ی دین و کلام جدید را به خود اختصاص داده است. این کلانجریانِ عقلبنیادِ اسلامی که خود به جریانات و نحله های فکری متنوعی تقسیم می شود، از شبه قاره ی هند تا کشورهای عربی سنی مانند مصر و تونس و کشور شیعی مانند جمهوری اسلامی ایران ریشه دوانیده و به گفتمانی بسیار مهم تبدیل شده است. در این یادداشت به تعریف و خاستگاه این جریان اشاره می کنیم و در شماره های بعد به ویژگی های آن خواهیم پرداخت.
مسلمانان تا پیش از دوران استعمار و رویارویی با غرب هرگز چنین باوری را برنمیتافتند که اسلام یکچیز است و سیاست چیزی دیگر. ازاینرو، در حیات مسلمانی ذات دیانت اسلامی با سرشتِ سیاست آکنده و درهمتنیده بود و هرگز شائبهی جدایی این دو به ذهن نمیرسید.
در بسیاری از نوشتهها، تحلیلها و داوریهای علمی غالباً دو مفهوم سلفیگری و بنیادگرایی به یک معنا و گاهی مترادف هم انگاشته میشود. نویسنده در این یادداشت به تمایزات اساسی این دو مفهوم می پردازد.
با وجود برخی اشتراکات ظاهری، میان دو مفهوم روشنفکری دینی و نواندیشی دینی تمایزاتِ ماهوی وجود دارد که غالباً نادیده گرفته شده و در بسیاری از نوشته ها و تحلیلها هردو جریان به یک معنا گرفته شده و رهیافتی یکسان انگاشته میشوند. این جستار کوتاه، در پی بازکاوی و بیان وجوه اشتراک و افتراق میان روشنفکری دینی و جریان نواندیشی دینی است.
برای بنیادگرایی ویژگیها و نشانههای زیادی از سوی پژوهشگران و تحلیلگران ارائه شده است که بسیاری از آنها قابل مناقشه است. در این میان، اما به نظر میرسد که برخی از ویژگیهایی که پژوهشگران شیکاگو از بنیادگرایی برشمردهاند وافی به مقصود بوده و تا اندازهای قابلپذیرش است. ما در اینجا به ویژگیهایی که آنها برشمردهاند اشاره نموده و پارهای از نشانههای دیگر را نیز که به نظر میرسد در شناخت پدیدهی بنیادگرایی باید موردتوجه قرار داد، یادآور میشویم.
سیطرهی دراز آهنگ و فراخدامن سکولاریسم بهمثابهی یکی از اندیشههای بنیادین مدرنیسم بر جهان، با تجربههای گوناگون و پیامدهایی که در تاریخ سیاسی و اجتماعی ملتها از خود برجای گذارد، آنتیتز بنیادگرایی را نیز در درون خود پروراند. بنیادگرایی فرزند نامشروع سکولاریسم و نتیجهی پیوند نامبارک دو ایدهی متضاد و پاشاندن بذر سکولاریسم در کشتزار مذهب مؤمنان است.